سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مطالب پر معنی

کاشش بچه میموندیم!

کاشش بچه میموندیم!

یادمه بچگی هام وقتی می رفتم مزار سعی می کردم پام رو قبرا نره !

تا رو یکیشون می رفت، جیگرم آتیش می گرفت چشامو می بستم،

 تو دلم براش صلوات می فرستادم.چند سال گذشت.....

 من بزرگتر .... مرده ها بیشتر....قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر.

نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت،برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم

اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم

ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم

این روزها چقدر راحت روی زنده ها و احساسشون پا میزاریم


کاش همون بچه می موندیم

شب آرزوهاست  صابون کوسه آر پی خدایا به حق این شب عزیز همه رابه آرزوهایشان برسان
خدایا ما را ان ده که آن به
خدایا شیرینی بخشش و محبت را به ما بچشان

شب آرزوها، شب اجابت است،


دستانی که قداست دارند

دستانی که قداست دارند




قابل ستایش اند دستانی که آهنگ محبت را به زیبایی می نوازند

 

 


و دل هایی که ترانه عشق و امید را در عالم می سرایند.

 

 


کسانی که از مهربانی ثروتمندترین هستند و در بخشش این موهبت سخاوتمند ترین. 

 

 


آری! قابل ستایش اند انسان هایی که بهشت را بر روی زمین بنا و جلوه های کوچکی از بزرگی

 


 

 خداوند را تداعی می کنند.


و یقین دارم

 

 


هنوز هم می شود ایمان داشت 

18+
.
.
.
به نام خدا
خدایا خودت بنده خودتو دیدى ، داره دنبال اس ام اس خاک برسرى میگرده
من دیگه مزاحم نمیشم ، گن وی کر گن لاغری اسلیم لیفت زنانه ولى یه گناه به جمع گناهانش اضافه کن
یه ثوابیم به من بده کمکت کردم مچشو بگیرى ^.^


داستان زیبا

داستان زیبا

اتوبوس در حرکت بود. یکی از مسافران پیرمردی بود که دسته گل سرخ بسیار زیبایی در

 دست داشت.

نزدیک او دختر جوانی نشسته بود که مرتب به گل های زیبای پیرمرد نگاه می کرد.

ساعتی بعد اتوبوس توقف کرد و پیرمرد باید پیاده می شد.

پیرمرد بدون مقدمه چینی در درس عشق من صف آخر نشسته ام
در این کلاس ، عاطفه معنا نمی دهد
اینجا کسی به پد ضد عرق my dry پای تو برپا نمی دهد
یعنی نمی  دسته گل را به دختر جوان داد و گفت:

مثل این که شما گل رز دوست دارید .فکر می کنم همسرم هم موافق باشد که گل ها را به

 شما بدهم.

دختر جوان خیلی خوشحال شده بود . 

دختر جوان که بیرون را نگاه می کرد ؛ پیرمرد را دید که وارد قبرستان کنار جاده شد.

سرنوشت

سرنوشت

بعضیا میگن سرنوشت انسان از قبل معین شده


و انسان در آینده دخالتی ندارد ،


سرنوشت هر انسانی تو دستای خودشه،

اما من اینو بهتر از هر کسی میدونم که

 فقط باید به قدر کافی شجاع باشی تا 

بتونی اینو بفهمی...!



تصاویری از گل های زیبا و نایاب ..

 



نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!


 بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد


 تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و


 به محـــل زندگیش بازگردد.


 روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…


 شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!


 دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…


 دردش گفتنی نبود….!!!!


 رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح


 نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…


 چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…


 خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!


 دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را


 به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد

 

شهر شد…


 امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!


 انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی کرد!


 احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب


 شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!


 یک لحظه به خود آمد…


 دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!!!!

 

 



وقتــے خسته ام

وقتــے خسته ام

این روزها من

 

خدای سکوت شده ام

 

خفقان گرفته ام تا

 

آرامش اهالی دنیا

 

خط خطی نشود...

 

اینجا زمین است

 

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

 

اینجا گم که میشوی

 

بجای اینکه دنبالت بگردن

 

فراموشت میکنند.........



آدما نباس دوست پیدا کنن

آدما نباس دوست پیدا کنن

آدما نباس دوست پیدا کنن

  

چون وقتی میرن

 

وقتی دیگه نمیشه بهشون زنگ بزنی

 

وقتی نمیتونی درد و دل کنی

 

یا حتی باهاشون شوخی کنی و بخندی

  

 همه دوستی خلاصه میشه تو عکسهات و خاطراتت

 

هی بغض تو گلوت گیر میکنه

 

خفه ات میکنه

 

آدما باس همیشه تنها بمونن ...!

 


وقتــے خسته ام

وقتــے خسته ام

وقتــے خسته ام

 

وقتــے کلافه ام

 

وقتــے دلتنگم

 

بشقاب هارا نمیشکنم

 

شیشه هارا نمیشکنم

 

غرورم را نمیشکنم

 

دلت را نمیشکنم

 

در این دلتنگــے ها

 

زورم به تنها چیزی که میرسد

 

این بغض لعنتــے است که مــیــشــ ــکنم

 

 

 



اگر در زندگی در یک ترافیک سنگین گیر کردی?نا امید نشو.

اگر در زندگی در یک ترافیک سنگین گیر کردی?نا امید نشو.

حضرت ادم وقتی داشت از بهشت بیرون میرفت:

 

خدا گفت:نازنینم آدم ، با تو رازی دارم...

اندکی پیشتر آی....

آدم آرامو نجیب آمد پیش...!!!

زیر چشمی به خدا مینگریست...

محو لبخند غم آلود خدا ، دل انگار گریست...!!

گفت: نازنینم آدم ، قطره ای اشک زچشمان خداوند چکید...

یادمن باش که بس تنهایم...    بغض آدم ترکید...  گونه هایش لرزید...

به خدا گفت: من به اندازه ی گل های بهشت... من به اندازه ی عرش... نه... نه... به اندازه ی تنهاییت ای هستی من دوستت دارم....!!!

آدم کوله اش را برداشت....

خسته و سخت قدم برمیداشت... راهی ظلمت پرشور زمین....

زیر لبهای خدا باز شنید... نازنینم آدم....

نه به اندازه ی تنهایی من.... نه به اندازه ی گلهای بهشت ....که به اندازه یک دانه ی گندم.... تو فقط یادم باش.....