در این پست تعداد 12 شعر غمگین از مجموعه اشعار غمگین کوتاه را برای دوست داران شعر و ادب پارسی انتخاب نموده ایم که امیدواریم از خواندن ان ها لذت ببرید. شعر غمگین مرگ؛ شعر غمگین تنهایی، شعر غمگین کوتاه جدایی از یار و … موضوعات این اشعار را تشکیل می دهند. با هم این شعر های کوتاه و غمگین را می خوانیم.

شعر غمگین کوتاه 

شعر غمگین اول

دیگر بوی بهار هم سرحالم نمی کند
چیزی شبیه گریه زلالم نمی کند
آه ای خدا مرا به کبوتر شدن چکار ؟
وقتی که سنگ هم رحمی به بالم نمی کند

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه دوم

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشکتمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم

شعر غمگین

شعر غمگین سوم

دورم ز تو ای خسته خوبان چه نویسم؟
من مرغ اسیرم به عزیزم چه نویسم؟
ترسم که قلم شعله کشد صفحه بسوزد
با آن دل گریان به عزیزم چه نویسم؟

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه چهارم

درسکوت دادگاه سرنوشت
عشق برما حکم سنگینی نوشت
گفته شد دل داده ها از هم جدا
وای بر این حکم و این قانون زشت

شعر غمگین

شعر غمگین پنجم

تو کسی که خنده اش طعم زمستان میدهد
من همان که ابتدایش بوی پایان میدهد
خوب میدانم که یک شب ، یک شب بی انتها
عشق روی دستهای بی کسم جان میدهد

بیشتر بخوانید >>>  2 شعر بسیارزیبا از قیصر امین پور: شعرخدا و پایتخت درد+زندگینامه

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه ششم

بودنم را هیچ کس باور نداشت
هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم زیبا و قشنگ
آنکه خوابیده در این گور سرد
بودنش را هیچ کس باور نکرد

شعر غمگین

شعر غمگین هفتم

غربت آن نیست که تنها باشی

فارغ از فتنه ی فردا باشی

غربت آن است که چون قطره ی آب

در به در ، در پی دریا باشی

غربت آن است که مثل من و دل

در میان همه کس یکه و تنها باشی

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه هشتم

کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان بازی جراحی مغز سال تنها مانده ام

شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …

شعر غمگین

شعر غمگین نهم

عادت کرده ام
کوتاه بنویسم
کوتاه بخونم
کوتاه حرف بزنم
کوتاه نفس بکشم
تازگی ها
دارم عادت می کنم
کوتاه بازی جراحی قلب زندگی می کنم

یا شاید
کوتاه بمیرم
نمی دانم
فقط عادت …

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه دهم

چه عاشقانه است این روز های ابری…
چه عاشقانه است قدم زدن زیر باران غم تنهایی…
چه عاشقانه است شکفتن گل های اقاقیا…
چه عاشقانه است قدم زدن در سرزمین عشق…
و من
چه عاشقانه زیستن را دوست دارم…
عاشقانه لالایی گفتن را دوست دارم…
عاشقانه سرودن را دوست دارم…
عاشقانه نوشتن را دوست دارم…
عاشقانه بازی جراحی  اشک ریختن را…

عاشقانه خندیدن را دوست دارم…
دفتر عاشقانه ی من پر از کلمات زیبا در نثار
بهترین و عاشقانه ترین کسانم…
و من
عاشقانه می گِریَم…
عاشقانه می خندم…
عاشقانه می نویسم…
و در سکوت تنهایی عاشقانه می میرم…

بیشتر بخوانید >>>  حافظ: دیوان حافظ شیرازی+ده ها بیت شعر زیبای حافظ

شعر غمگین

 شعر غمگین یازدهم

هر که آید گوید:
گریه کن، تسکین است
گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
من و آرام دل غمگینم

شعر غمگین

شعر غمگین کوتاه دوازدهم

در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند

حتی وقتی دستشان را میگیرم

دلت برای من نسوزد ؛

من عادت کرده ام که همیشه

دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد

امیدواریم از مطالعه این شعر های غمگین کوتاه حظ کافی را برده باشید. منتظر اشعار شما در بخش نظرات هستیم.